برنامه ى درسی آرتون

برنامه ى درسی آرتون

برنامه درسی اساس نظام آموزشی کشور
برنامه ى درسی آرتون

برنامه ى درسی آرتون

برنامه درسی اساس نظام آموزشی کشور

دخترم! با تو سخن میگویم

دخترم! با تو سخن میگویم

استاد مرحوم مهدی سهیلی در تاریخ 29 / 3 / 1351 این شعر را سروده ودر کتاب طلوع محمّد به چاپ رسانده است . ارزش این شعر ماندگار در گذشت ایام و گردش روزگار نمایان تر از قبل شده و نشر آن در بین جوانان ( خصوصاً درعصر حاضر ) مفید و موثر به نظر می رسد .

تقدیم حضور عزیزتان میگردد :

سخنی در پرده

دخترم! با تو سخن میگویم

گوش کن، با تو سخن میگویم :

زندگی در نگهم گلزاریست

و تو با قامت چون نیلوفر ـ

شاخه پر گل این گلزاری

من در اندام تو یک خرمن گل می بینم

گل گیسو ـ گل لبها ـ گل لبخند شباب

من به چشمان تو گلهای فراوان دیدم

گل تقوا ـ

گل عفت ـ

گل صد رنگ امید

گل فردای بزرگ

گل دنیای سپید

***

میخرامی و تو را مینگرم

چشم تو آینه روشن دنیای منست

تو همان خرد نهالی که چنین بالیدی

راست، چون شاخه سر سبز و برومند شدی

همچو پر غنچه درختی، همه لبخند شدی

دیده بگشای و در اندیشه گلچینان باش

همه گلچین گل امروزند

همه هستی سوزند

***

کس بفردای گل باغ نمیاندیشد

آنکه گرد همه گلها بهوس میچرخد ـ

بلبل عاشق نیست ـ

بلکه گلچین سیه کرداریست ـ

که سراسیمه دود در پی گلهای لطیف ـ

تا یکی لحظه بچنگ آرد و ریزد بر خاک

دست او دشمن باغ است و نگاهش ناپاک

تو گل شادابی

به ره باد، مرو

غافل از باغ مشو

***

ای گل صد پر من!

با تو در پرده سخن میگویم :

گل چو پژمرده شود جای ندارد در باغ

گل پژمرده نخندد بر شاخ

کس نگیرد ز گل مرده سراغ

***

دخترم! با تو سخن میگویم:

عشق دیدار تو بر گردن من زنجیریست

و تو چون قطعه الماس درشتی کمیاب

« گردن آویز » بر این زنجیری

تا نگهبان تو باشم ز « حرامی » هر شب

خواب بر دیده من هست حرام

بر خود از رنج به پیچم همه روز

دیده از خواب بپوشم همه شام

***

دخترم، گوهر من !

گوهرم، دختر من !

تو که تک گوهر دنیای منی

دل بلبخند « حرامی » مسپار

« دزد » را « دوست » مخوان

چشم امید بر ابلیس مدار

***

دیو خویان پلیدای که سلیمان رویند

همه گوهر شکنند

« دیو » کی ارزش گوهر داند ؟

نه خردمند بود ـ

آنکه اهریمن را ـ

از سر جهل، سلیمان خواند

***

دخترم ـ ای همه هستی من !

تو چراغی، تو چراغ همه شبهای منی

به ره باد مرو

تو گلی، دسته گل صد رنگی

پیش گلچین منشین

تو یکی گوهر تابنده بی مانندی

خویش را خوار مبین

***

آری ای دخترکم، ای به سراپا الماس

از « حرامی » بهراس

قیمت خودمشکن

قدر خود را بشناس

قدر خود را بشناس


فلسفه حجاب

فلسفه حجاب 
قرآن مجید درباره این امر مهم مى‏فرماید: 


 «یا أَیُّهَا النَّبِىُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً»(1)


«اى پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب‏ها (روسرى‏هاى بلند) خود را بر خویش فرو افکنند. این کار براى اینکه [از کنیزان و آلودگان‏] شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است و خداوند همواره غفور و رحیم است». 
پوشش سابقه‏اى به اندازه حیات بشریت دارد و غیر از پیروان یکى از مکاتب که بر لزوم برهنه زیستى پاى مى‏فشارد همه جامعه بشریت به نوعى رعایت مى‏کنند.(2) 
درباره اهمیت و فلسفه «حجاب»، اشاره به چند نکته بسیار حائز اهمیت است: 
 1. کاهش خطا و خطر مصونیت زن در برابر طمع ورزى هوس بازان از ثمرات آشکار رعایت حجاب است. 
 2. حفظ احترام اگر چه رعایت حجاب، از یک سو به مردان کمک مى‏کند که به طور ناخواسته، و خارج از چارچوب‏ها، عواطف و احساسات خود را هزینه نکنند. اما بیش از آن به خانم‏ها کمک مى‏کند که به طور ناخواسته و خارج از چارچوب‏ها، وسیله لذت انگارى قرار نگیرند و شخصیت و احترام آنان خدشه دار نگردد. 
 3. نشاط و رغبت احکام الهى بیش از آنکه به محدودیت لذت‏ها بیانجامد به ماندگارى لذت‏ها و پایدارى نشاط و خوشى‏ها مى‏انجامد از این رو اگر چه حجاب از یک سو براى خانم‏ها محدودیت است و موجب خستگى و زحمت مى‏باشد اما از سوى دیگر اوج احساسات را سالم نگه مى‏دارد و عاطفه‏ها و محبت‏ها را در کانون گرم خانواده متمرکز مى‏سازد و زن و مرد را از بى تفاوتى نسبت به همدیگر در نظام خانواده نجات مى‏دهد و این بحرانى است که هم اکنون دامنگیر جوامع غربى شده است، به طورى که در هنگامه برپایى کانون خانواده که بر اساس عشق و محبت باید تحکیم شود و مهم‏ترین ابزار آن میل جنسى نسبت به یکدیگر است این میل رو به افول گذاشته و بنیان خانواده‏ها را متزلزل ساخته است، بلکه عشق و عاطفه آن دو، در سال‏هاى قبل از ازدواج و بعد از ازدواج در میان افراد متعدد پخش شده است و تمرکز خود را از دست داده است. 
از این رو «حجاب و پوشش زن»، داراى مشخصه‏ها و ویژگى‏هایى است که بعضى از آنها اشاره مى‏شود: 
1. حدود و میزان پوشش: هر اندازه بدن زن پوشیده‏تر باشد، نقش نیرومندترى در دورسازى دیدگان نظاره گر ایفا مى‏کند. اگر نگاه‏هاى آلوده را «تیرهاى زهرآلود شیطان» همچنانکه در روایات آمده است قال النبى‏صلى الله علیه وآله: النَّظر سهمٌ مسمومٌ من سهام ابلیس فمن ترکها خوفاً من اللَّه اعطاه اللَّه ایماناً یجد حلاوته فى قلبه.(3) بدانیم پوشش زن همانند قوسى است که تیرها را کمانه مى‏کند و از اصابت آنها به هدف باز مى‏دارد. هر اندازه حجاب کمتر رعایت شود، تیرهاى شیطانى بیشتر متوجه او مى‏گردد و از آن آسیب مى‏بیند. با توجه به این امر، چادر حجاب برتر است زیرا با وجود شرایط دیگر، بیشترین پوشش و مطمئن‏ترین مصونیت ر ا به همراه دارد. 
2. کیفیت پوشش: پوشندگى لباس و کیفیت دوخت، بخش مهمى از حجاب را تشکیل مى‏دهد. لباس‏هاى نازک و تنگ و بدن نما، آماج پیکان مسموم شیطان و موجب خیره شدن چشم‏هاى هرزه و آلوده است در مقابل لباس‏هاى مناسب و کاملًا پوشیده، مانع این نگاه‏هاى هوس‏آلود است. 
 3. رنگ‏ها: برخى از رنگ‏ها دیدگان را خیره مى‏سازد و باعث جلب توجه مى‏شود. و علماى دین هر چند نسبت به اصل رنگ لباس‏ها، تأکید چندانى ندارند ولى بر این مسأله پاى مى‏فشارند که لباس نباید موجب جلب توجه شود و عواقب سوئى داشته باشد. از این رو در طول تاریخ، زنان مسلمان به میل خود، لباس مشکى را براى حجاب برگزیدند و بدین وسیله احساس امنیت و مصونیت بیشترى مى‏کر دند. این سنت حسنه، مورد نظر و پذیرش پیامبر (ص) و امامان (ع) نیز قرار گرفت. گفتنى است که عبا و چادر مشکى جزء لباس‏هاى مکروه به شمار نمى‏رود و از آن مستثنا شده است. 
 4. شیوه گفت‏وگو و حرکت: حفظ وقار و متانت، همان نقشى را دارد که پوشش زن ایفا مى‏کند و عدم رعایت آن، عواقب شومى در پى دارد. قرآن مجید یکى از صفات خوب زنان مؤمن را- که در رفتار دختران شعیب جلوه‏گر است- حیا و وقار مى‏داند.(4) 
باید دانست که پیدایش فحشا و فرزندان نامشروع، افزایش طلاق و از هم گسیختگى زندگى زناشویى و نا آرامى درونى و هیجان جنسى مستمر برخاسته از برهنگى و عشوه گرى زنان، همه آثار شوم بى‏حجابى و بى‏بندوبارى است و این حجاب است که مى‏تواند به خوبى مصونیت‏بخش باشد. 
برخى به نادرستى ادّعا مى‏کنند: حجاب به معناى مقابله با برهنگى را قبول داریم ولى در هیج جاى قرآن از پوشش مو سخن به میان نیامده است در پاسخ گفتنى است که زنان حتّى قبل از نزول آیه حجاب موهاى خود را مى‏پوشاندند و مشکل تنها آشکار بودن گردن، گوش، زیر گلو و گردن آنان بود. 
همان طور که مفسران بزرگ (مانند شیخ طوسى و طبرسى) فرموده‏اند، در گذشته دو نوع روسرى براى زنان معمول بود: روسرى‏هاى کوچک که آنها را «خمار» یا «مقنعه» مى‏نامیدند و معمولًا در خانه از آن استفاده مى‏کردند و روسرى‏هاى بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار مى‏آمد. زنان با این روسرى بزرگ- که جلباب خوانده مى‏شد و از «مقنعه» بزرگ‏تر و از «ردا» کوچک‏تر است و به چادر امروزین شباهت داشت- مو و تمام بدن خود را مى‏پوشاندند.(5) 
نزدیک ساختن جلباب «یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ» کنایه از پوشیدن سر و روى خود با آن است(6) یعنى، چنان نباشد که چادر یا رو پوش‏هاى بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشریفاتى و رسمى داشته باشد و همه پیکرشان را نپوشاند و از مصادیق «کاسیات عاریات»(7) شمرده شوند قرآن فرمان مى‏دهد: بانوان با مراقبت، جامه را بر خود گیرند و آن را رها نکنند، تا نشان دهند اهل عفاف و وقار به شمار مى‏آیند. از پایان آیه بر مى‏آید که پوشش مطلوب آن است که خود به خود دورباش ایجاد مى‏کند و هوس‏بازان را ناامید مى‏سازد. 
بنابراین، وظیفه پوشش اسلامى بانوان به معناى حبس و زندانى کردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتیجه عدم مشارکت این گروه، در فعالیت‏هاى اجتماعى نیست. این وظیفه بدان معنا است که زن در معاشرت با مردان، بدنش را بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمایى نپردازد و مشارکتش در فعالیت‏ها، بر اصول انسانى و اسلامى استوار باشد. 
پى‏نوشت‏
 (1) احزاب (33)، آیه 59.
 (2) ر. ک: مصطفوى، انسانیت از دیدگاه اسلامى، ص 129.