برنامه ى درسی آرتون

برنامه ى درسی آرتون

برنامه درسی اساس نظام آموزشی کشور
برنامه ى درسی آرتون

برنامه ى درسی آرتون

برنامه درسی اساس نظام آموزشی کشور

* مرگ شوق و لذت یادگیری ، مدرسه یا زندان ؟ به چه قیمتی ؟*

ما با دانش آموزان  چه میکنیم ؟

                                   *  مرگ شوق و لذت  یادگیری ،  مدرسه یا زندان ؟ به چه قیمتی ؟*

در خاطرات همه ی ما روزهای شیرین دبستان حک شده روزهایی که به سرعت برق و باد گذشت . روزهایی که بخاطر رفتن به مدرسه اشک ریختیم و دلمان برای آموزگارمان به اندازه ی همه عشق و باورمان تنگ میشد .هیچ کس دنبال برگ های قرمز و تعطیلی مدرسه نبود . شب به امید طلوع دوباره خورشید و صدای زنگ دبستان سر به بالش می گذاشتیم و....‌ چقدر زود این خاطرات افسانه شد و به قصه پیوست .

حالا وقتی هوا الوده است و یا از شدت پاکیزگی باران و سیل و برف  می بارد ، خوشحالیم و شادی میکنیم چون مدرسه تعطیل است .  عجیب انکه همه خرسندند.

حالا زنگ های تفریح  انتظار هر ۸۰ دقیقه ی ماست . حالا صبح ها با کسالت و خواب الودگی و ارام بدون جذابیت به مدرسه می رویم و زنگ  آخر مدرسه تمام دنیا را به ما میدهند چون وقت اسارت تمام شده و دربها باز ، باز شده اند هجوم و سرعت خروج از این دژ بدون تغییر چه لذتی دارد!

امروز تمرکز بر موضوعی کشنده و عقل و ذهن برانداز را مورد تعقیب قرار می دهیم تا بیابیم که ما با دانش آموزان چه می کنیم ؟

دفتر چه کنکور آزمون سراسری ۹۹ ، چاپ شد .وقتی صفحه ی منابع درسی را خواندم مشتاق شدم در یک نگاه ساده  اما دقیق  اطلاعاتی را در اختیار شما قرار دهم تا بدانید با بچه های کشورم چه می کنیم و به چه قیمتی به معلم بودنمان می بالیم 

عکس صفحه اول این پست، فقط تصویر  کتابهای درسی رشته علوم انسانی منطبق بر نظام ۶.۳.۳ است  که به عنوان منابع درسی دانش آموزان شرکت کننده در آزمون سراسرس ۹۹  انتخاب شده است . و کتابهایی که در کنکور مورد سوال آزمون قرار نمی گیرند ، در این تحلیل ساده مورد هدف نیست  که با احتساب آن کتابها باید سوره ی حمد شفا برای بچه های کشورمان بخوانیم .


آمار نگران کننده :

تعداد صفحات کتب  منابع درسی رشته علوم انسانی :4344  صفحه 

در خوش بیناته ترین حالت ممکن اگر حجم منابع کمک درسی و جزوات و کتابهای تست و...... را به همان اندازه صفحات کتاب درسی بدانیم  میشود:8688صفحه 

وزن کتابهای درسی منابع آزمون کنکور سراسری رشته علوم انسانی 6500 گرم است 

با فرض هم وزن بودن منابع کمک درسی و... به  میزان فوق  کلا می شود 13000گرم 


ماراتن کنکور فرا رسیده ، دانش اموزی با هزار التهاب و استرس 1,000,000 نفر  ، نگرانی های والدین 2,000,000 نفر، دلواپسی های مدیران ، معلمان ومشاوران 

مدیران500,000نفر انتظار معجزه دارند . 

چرا معجزه

 مسافر سر زمین یادگیری ما به ایستگاه پایانی خود رسیده است . او باید قطار تعلیم و تربیت رسمی و عمومی  را ترک کند 

و اگر مشتاق است وارد قطار آموزش عالی و توسعه یافتگی  شود  

اگر مشتاق است سرزنش ها پایان پذیرید

 واگر مشتاق است گل لبخند لبان مادر را بشکفد 

 واگر مشتاق است ......

وا اگر .......

چاره ای ندارد ظرف مدت  280 دقیقه  به 240 سوال با حجم 8688 صفحه  که در  36ماه گذشتان را با هزاران خون دل فرا گرفته  یاد اوری ، بازشناسی ، تشخیص و انتخاب درست  کند . و از تله های مین طراحان سوال که به تله های خود می بالند تا عزیزی را فلج کنند به سلامت عبو ر کند . اگراین معجزه نیست ؟ شما می گویید چیست ؟ بگویید تا ما هم بدانیم .

ما با دانش آموزان چه می کنیم ؟

تاریخ مختصر انظباط در مدارس ایران در حد صرف یک چای داغ

مدرسه، مکان تربیت و آموزش است. در این مکان، اموری ممنوع و اموری مجاز شمرده می‌شود. نه‌تنها آموزش خواندن و نوشتن، بلکه برخی رفتارها، گفتارها و منش‌ها و حتی الگوهایی از پوشش نیز در آن، مجاز و برخی غیرمجاز شمرده می‌شود. هر روز صبح، در ساعتی مشخص، کودکان در مکانی معین دور هم جمع شده و هر دانش‌آموزی در محلی که برای او مشخص شده است، قرار می‌گیرد و طی ساعات مختلف، مواد آموزشی معینی را می‌آموزد. گاهی نیز چنین به‌نظر می‌رسد که فراهم آوردن امکان بهره‌مندی از مدرسه مناسب، به‌عنوان یک وظیفه والدی و تکلیفی از سوی والدین برای کودکان نگریسته می‌شود؛ به این ترتیب، والدین برای فراهم نمودن بهترین مدارس، متحمل هزینه و حتی، درگیر رقابت‌ می‌شوند. در این میان، یکی از فرایندهایی که منجر به ناکارآمدی مدرسه در ایران شده، انضباط مدرنی است که از هنگام ورود این الگوی اروپایی، بر زندگی آموزشی ایرانیان سایه افکنده. اگرچه انضباط، در کارآمدی هرگونه نهادی، امری ضروری است، اما از سویی، اگر ذات‌گرایانه به آن نگریسته شود، پیچیدگی جهان نادیده گرفته می‌شود و نمایی واژگون از آن ارائه می‌دهد. برای خروج از این الگوی نامطلوب، به منظور اصلاح نظام آموزشی، لازم است ابتدا ابعاد آن تحلیل شود؛ مبتنی بر این تحلیل، راه‌های برون‌رفت از نظم موجود و شکل‌گیری نظم جدید مورد توجه قرار گیرد. این نوشتار همین مقصود را دنبال می‌کند.

 

کلیدواژه‌ها: انضباط، مدرنیته، سنت، مدرسه، مکتب‌خانه، اصلاحات.

 

 

 

بیان مسئله

آن‌چه به مدرسه ماهیتی انضباطی می‌بخشد، عبارت است از این‌که در نظر همگان، مدرسه کنونی محیطی فیزیکی است که بخش‌هایی برای کودکان هم‌سان (از نظر سنی و جنسیتی) دارد و در هر سطح و زمان مشخصی، محتوایی متناسب برنامه‌ریزی و ارائه می‌شود و ارائه این محتوا، توسط افرادی تعلیم‌دیده صورت می‌گیرد. شاید بتوان مهم‌ترین ویژگی و رسالت مدرسه را، انضباط‌بخشی آن دانست؛ انضباطی که ممیز مدرسه جدید از مکتب‌خانه قدیم است. هرچند در الگوی مکتب‌خانه‌ای قدیم هم تعلیم و محتوا و مکان و زمان و منش و مانند آن مطرح بود، اما این همه، رنگ‌وبویی بومی داشت. در نظام مکتب‌خانه‌ای، کودکان مانند بزرگسالان، تحت تربیت قرار می‌گرفتند. مربیان و پدران و مادران، در هر فرصتی سعی می‌کردند اندرزهای بزرگان دین و سخنان پندآموز را برای کودکان بازگو کنند و وصایای انسان­‌های بزرگ را، که در حفظ و حراست میهن و عقیده تلاش نموده بودند، به آنان تعلیم دهند.

 

در مکتب‌خانه‌ها، افراد خواندن و نوشتن و حداکثر، احکام دینی را می‌آموختند و منابعی چون گلستان و بوستان و قرآن کریم، کتاب درسی‌شان بود. از میان علوم نیز، آن‌هایی را یاد می‌گرفتند که در سطح مشخصی، به مسائل دینی و مذهبی، ادبیات، حساب و هندسه، فلسفه و نجوم، مربوط بودند. در آن دوره، معلمان نیز انسان‌هایی بودند که نه به خاطر جایگاه و نقش اجتماعی، بلکه از آن حیث که خود طی طریق نموده و از درجات بالای فضایل اخلاقی و مذهبی برخوردار بودند، به تعلیم افراد می‌پرداختند. از طرف دیگر، تفاوت‌های فردی شاگردان زیاد بود؛ آن‌گونه که “سرجان ملکم” تعلیم و تربیت عهد فتح‌علی‌شاه را وصف می‌کند، در مجلس درس، طفل پنج‌ساله با پیر پنجاه‌ساله از حیث گفتار و کردار و سکونت و وقار، یکسان شمرده می‌شد و ترقی در آموزش، اغلب به استعداد و میل و علاقه نوآموزان مرتبط بود. نهایت این‌که، مسئله اساسی در این شیوه تربیتی، نه موضوعات مورد نیاز جامعه، بلکه شناخت خدا، انسان و شیوه زندگی بر اساس عقاید محکم و اخروی بود، که در کلاس، به‌عنوان محلی که افراد طالب این محتوا دور هم جمع می‌شدند، ارائه می‌شد.

 

در امتداد سال‌های ۱۲۹۰ تا ۱۳۲۰ه.ش، نظام آموزشی ایران، که تا قبل از آن غیرمتمرکز و غیردولتی بود، به نظامی متمرکز و دولتی، با الگویی اروپایی-امریکایی تبدیل شد. این الگو، بسیاری از دغدغه‌های واقعی و ظرفیت‌های بومی ما را به حاشیه رانده است.

 

در پی تحولات در اروپا و امریکا، پس از وقوع رنسانس و انقلاب صنعتی در سده‌های ۱۸ و ۱۹ میلادی و پیشرفت روزافزون اروپا در علوم جدید، در کنار اتفاقات سیاسی اجتماعی، آموزش‌ و پرورش ایران نیز دگرگون شد. در امتداد سال‌های ۱۲۹۰ تا ۱۳۲۰ه.ش، نظام آموزشی ایران، که تا قبل از آن غیرمتمرکز و غیردولتی بود، به نظامی متمرکز و دولتی، با الگویی اروپایی-امریکایی تبدیل شد. این تحول، انتقاداتی را برانگیخت؛ اما رویه جدید، هم‌چون ساختاری صلب بر نظام آموزشی ما قالب شده و تا کنون پابرجاست. این الگو، بسیاری از دغدغه‌های واقعی و ظرفیت‌های بومی ما را به حاشیه رانده است.

 

 

مهم‌ترین روندهای انضباطی در مدرسه مدرن ایران

انضباط مدرن به عنوان جای‌گزینی برای الگوی هم‌کنشی در دوران سنت، حاصل تحولاتی بود که در دوره مدرنیزاسیون در نظام تربیتی ایران رخ نمود. یکی از مهم‌ترین این روندها، جای‌گزینیِ شیوه‌های مدرن انضباطی، در مقابله با عدم تبعیت‌های کودکان بود. اما این روند چگونه شکل گرفت؟ در ایران، برای تربیت کودکان و تبدیل آن‌ها به بزرگسال، از سیستم‌های تنبیهی استفاده می‌شد و یکی از رایج‌ترین اعمال آموزشی (تربیتی)، تنبیه با چوب یا ترکه‌ درختان بود، که معمولا از ابزارهای کمک آموزشی معلمان به‌شمار می‌رفت. این شیوه، چنان در میان شاگردان، والدین و عموم مردم مورد پذیرش بود، که برخی از شاگردان برای جلب رضایت استاد خود، به رسم سپاس‌گزاری و قدرشناسی از زحمات وی، ضمن هدایای مختلف، از قبیل خوردنی و نوشیدنی یا پول نقد، گاهی نیز چوب‌ِ تعلیم نشکن، محکم و پردوام به او تقدیم می­کردند! بسیاری از اولیا، نه‌تنها چندان واکنشی در مقابل این عمل استاد نشان نمی‌دادند، بلکه به اعتبار این گفتار قدیمی که «جور استاد به ز مهر پدر»، به وی می‌سپردند که اگر کودک‌شان شیطنت کرد، یا درس نخواند، او را خوب تنبیه کند!

 

انضباط مدرن به عنوان جای‌گزینی برای الگوی هم‌کنشی در دوران سنت، حاصل تحولاتی بود که در دوره مدرنیزاسیون در نظام تربیتی ایران رخ نمود.

 

این شیوه، در همان سال‌ها، در روزنامه عدالت طی مقاله‌ای با موضوع سوء‌رفتار با شاگردان مورد بحث قرار گرفت. سپس در سال ۱۲۹۰ه.ش. نخستین قانون منع تنبیه بدنی در مدارس ایران تصویب شد؛ اما این امر از تاریخ آموزش‌وپرورش ایران حذف نشد، بلکه به‌تدریج شکل‌های نوین انضباطی و نه تنبیهی به‌خود گرفت. در مدارس پایتخت، در سال ۱۳۱۶ه.ش. نظام‌نامه‌ای مبنی بر این‌که، «تنبیه و سیاستِ شاگردان مدرسه، چوب زنی و ناسزاگفتن نیست» تدوین شد.

 

 

روند دیگر، یک‌دست‌سازی ظاهر دانش‌آموزان بود. در ایران پیشامدرن، رنگ لباس و یا ترکیبات اضافى آن در مکتب‌خانه‌ها، متناسب با عرف و فرهنگ تغییر مى‌کرد؛ اما در دوران مدرنیزاسیون، یعنی در سال‌های میانه دهه ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ه.ش. برای ایجاد حس یک‌پارچگی، اقدامات فراوانی در خصوص یک‌دست‌سازی در نهادهای آموزشی صورت گرفت. به این ترتیب، حتی الگوی لباس شاگردان نیز یک‌دست شد. این تغییرات، هم‌سو با تغییرات در سایر بخش‌های اجتماع رخ داد و در سایر سطوح اجتماعی نیز، لباس سنتی و ایلیاتی، جای خود را به لباس یک‌فرم (مثل کت و شلوار) غربی و کلاه پهلوی داد؛ تا جایی که این موارد در قانون درج و تخطی از آن جرم محسوب شد! در راستای همین تحولات، نظام واحد آموزشی نیز به‌عنوان یکی از مهم­ترین اهداف اصلاحات، به‌منظور یک‌دست‌سازی، در کانون توجه قرار گفت. شاگردان دارالفنون، لباس مخصوص به‌خود داشتند و لباس‌های ایلیاتی و سنتی ایران، که بر اساس اقتضائات خاص و شرایط بومی شکل گرفته و مبین هویت ایرانی-اسلامی بود، حذف و بی‌اعتبار شد. در الگوی جدید (یونیفرم)، تفاوت‌های جنسیتی، آموزشی و حتی ظریف­‌ترین تفاوت‌ها، مانند شماره دانش‌­آموز در میان سایر دانش‌آموزان، برجسته شد و در واقع، یونیفرم به‌عنوان ابزاری برای تمیز دانش­‌آموزان از غیر دانش‌آموزان، دانش­‌آموز کلاس اول از دوم، دانش‌­آموز پسر از دختر، دانش‌­آموز ردیف اول از ردیف آخر و در نهایت، دانش‌آموز مدرسه دولتی از خصوصی به‌کار گرفته شد؛ الگویی که، بیش‌وکم، تا کنون نیز در نظام مدرسه‌ای ما ادامه یافته است.

 

 

روند مهم  دیگر در الگوی مدرن مدرسه در ایران، توسعه اجباری و گسترده سواد و آموزش آن بود. قوانین مربوط به آموزش اجباری، در نیمه دوم قرن سیزدهم ه.ش. (اواسط قرن نوزدهم میلادی)، در اروپا و امریکا به‌تصویب رسید و توسعه آن، با تاسیس «وزارت علوم» در سال ۱۲۷۲ه.ش. شتاب بیشتری گرفت؛ به‌طوری که براساس این قانون، سن ورود به مدارس و مکاتب ابتدایی تعیین و تعلیمات ابتدایی در قالب سواد خواندن و نوشتن برای همه ایرانیان، اجباری شد. بعد از انقلاب مشروطه، در سال ١٢٩٠ه.ش. «قانون معارف» برای اولین بار تصویب شد و متعاقب آن، در مادۀ نوزدهم متمم قانون اساسی، مصوب ۱۳۲۴ه.ش. تأسیس مدارس به‌عنوان ردیفی از مخارج ملتی و دولتی و تحصیل اجباری پیش‌بینی شد. به این ترتیب، تعلیمات ابتدایی برای عموم ایرانیان اجباری اعلام شد و پدران و مادران مکلف شدند کودکان خود را از هفت‌سالگی به مدرسه بفرستند.

 

ساختار جدید مدارس، در تقلید از الگوی اروپایی، از زمان دارالفنون و با حذف بخش اقامتی، در الگوی «مدرَس – حجره» به الگوی «مدرسه – راهرو – کلاس»، به‌صورتی سلسله مراتبی احداث شد.

 

 

در طول تحولات آموزشی مدارس مدرن، معماری مدارس نیز تحت تأثیر تحول عوامل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، تغییر یافت و الگوهای نظارتی با رویکرد نظامی، معماری مدارس مدرن را نیز تحت‌تأثیر قرار داد؛ به‌طوری که اعمال اصول نظارت با شیوه نظامی، به‌راحتی در این الگوی معماری امکان‌پذیر بود. مدارس اجباری که در راستای جای‌دهی کودکان در مکان­‌های مبتنی بر انضباط بودند، الگویی تقریباً آرمانی و متاثر از رویکردهای انضباطی در نهادهای نظامی است. از این منظر، مدرسه دارالفنون را می‌توان به‌عنوان اولین معماری آموزشی مدرن در نظر گرفت. دارالفنون نمودی از مدارس انتقالی است که تحول در معماری مدارس را رقم زد. در این مدرسه، ساختاری جدید ایجاد شد که در دوره نوین ادامه یافت. می‌توان گفت، ساختار جدید مدارس، در تقلید از الگوی اروپایی، از زمان دارالفنون و با حذف بخش اقامتی، در الگوی «مدرَس – حجره» به الگوی «مدرسه – راهرو – کلاس»، به‌صورتی سلسله مراتبی احداث شد. در بازسازی مدرسه دارالفنون، سبکی از معماری مدرن اروپایی، با کلاس‌های ردیفی در امتداد راهرو به‌کار گرفته شد.

 

در مدرسه جدید، برخلاف مکتب‌خانه‌ها، امتحان (آزمون و معاینه) سازوکاری را با خود به همراه آورد که نوعی از دانش را به شیوه‌ای از اعمال قدرت پیوند داد. بدین ترتیب، در نظام آموزشی ایران، در سال ١٣٠٧ه.ش. (در زمان وزارت قراگوزلو (اعتمادالدوله))، تهیه کتاب‌های درسی ابتدایی، برعهده وزارت معارف قرار گرفت و نخستین‌بار، کتاب‌های وزارتی در سطح کشور انتشار یافت. به همین منظور، در وزارت فرهنگ وقت، تشکیلاتی رسمی مبتنی بر مقررات این وزارت‌خانه، تحت عنوان «اداره امتحانات و برنامه‌ها» شکل گرفت. طبق اساسنامه، وظیفه این اداره رسیدگی به امور مربوط به برنامه‌ها و آیین‌نامه‌های آموزشی، امتحانات و مسابقه‌های علمی بود. در همین راستا، در پایان هر دوره‌ تحصیلی در هر رشته، از محصلان امتحان گرفته می‌شد. در این فرایند، الگوی یکسان‌سازی امتحانات باعث شد تا حاصل سال‌ها اندیشه و تلاش بزرگ‌مردان ایران، اعم از طب سنتی، فلسفه اسلامی، شیوه‌های آموزش مکتب‌خانه‌ای و اخلاق طلبگی، نادیده گرفته شود.

 

در مدرسه جدید، برخلاف مکتب‌خانه‌ها، امتحان (آزمون و معاینه) سازوکاری را با خود به همراه آورد که نوعی از دانش را به شیوه‌ای از اعمال قدرت پیوند داد.

 

اگرچه از تحولات اولیه شکل‌گیری نظام آموزشی و مدرسه مدرن در ایران، سا‌ل‌های زیادی گذشته است و این نظام آموزشی، تغییرات بسیاری به خود دیده است، اما روندهای انضباطی اساسی هم‌چنان صلب‌تر و محکم‌تر شده است. تمرکز بر فرایندهای انضباطی، به‌جای کل فرایندهای آموزشی، نمایی کژ و دگرگون از نظام آموزشی با تمامی وسعت و پیچیدگی آن، ارائه نموده است. شاهد این مدعا، توجه روزافزون به نظام امتحانی و جهت‎‌دهی برنامه‌های مدرسه به‌سوی آزمون‌هایی است. این جهت‌دهی نامطلوب، نه‌تنها جهت‌گیری همه‌جانبه در مدرسه (متون، کلاس‌ها و…) را تعیین می‌نماید، بلکه سایه آن بر سر سراسر زندگی دانش‌آموزان سنگینی می‌کند و امکان پرداختن به وجوه متنوع زندگی را از دانش‌آموزان سلب نموده است. در این دوره، نظام یک‌دست‌سازی فرایندهای آموزشی و سبک‌های زندگی نیز فرایندی پیش‌رونده را طی کرده است. اگر روند تصاعدی افزایش جمعیت و توسعه در تنوع فرهنگی و شیوه‌های زیست را با وجود ثبات در برنامه‌های درسی رشته‌ها و گرایش‌ها در این دوره زمانی، در نظر آوریم ویژگی یک‌دست‌سازی این نظام آموزشی، آشکار می‌گردد.

 

نتیجه‌گیری

حاصل این‌که هریک از این ابعاد، مرزهایی را برای نظام آموزشی ترسیم کرده، که برخی وجوه دیگر را به حاشیه رانده است. انضباط مدرن، شیوه‌های تنبیهی و اقتدار والدینی را به حاشیه رانده و شکل‌گیری آموزش‌های آزاد و مبتنی بر علایق فردی، در حاشیۀ آموزش‌های اجباری، کم‌رنگ شده است؛ هم‌چنین، حذف نمادهای معماری سنتی مدارس در الگوی نوین و طرد دانش سنتی در حاشیه نظام آموزشی موجود، از امور مهم و ارزشمندی به‌شمار می‌رود که از صحنه نظام آموزش ایران حذف شده است.

 

نظام آموزشی نوین در ایران، نتیجه تغییرات ناگهانی بوده و ارزش‌های فرهنگی و بومی در آن لحاظ نشده است.

 

این تحولات، اگرچه در نگاه اول به توسعه نظام‌های آموزشی در ایران منجر شده، اما با چالش‌هایی همراه است؛ نظام آموزشی نوین در ایران، نتیجه تغییرات ناگهانی بوده و ارزش‌های فرهنگی و بومی در آن لحاظ نشده است. برای اصلاح وضع موجود، بازنگری در بعضی رویکردها ضروری است؛ برخی از محورهایی که توجه به آن ضروری به‌نظر می‌رسد، از این قرار است: توجه به دانش سنتی برحسب الزامات بومی، تنوع پوشش با توجه به الگوهای بومی، تنوع در محتوای آموزشی، انعطاف در دسته‌بندی‌ها و پرهیز از الگوهای تفکیک حداکثری (سنی، محتوایی و…)، تغییر در نگرش‌های معطوف به ارزش‌یابی و تغییر جهت ارزشیابی‌ها به سمت رویکردهای فردی و مهارتی، بازنگری در الگوی انضباطی و تنبیهی مدرسه و تسهیل روابط (با محوریت گفتگو) در معماری مدارس. هم‌چنین، الگوی کیفی توسعه آموزش همگانی، که در جای خود دستاورد ارزشمندی برای نظام آموزشی ایران بوده است، باید مورد بازنگری قرار گیرد.

چگونه وضعیت مدرسه بهبود می یابد

پروژۀ بهبود مدرسه را در سه لایه می‌توان بررسی و پیگیری کرد؛ لایۀ اول دربارۀ فرهنگ مدرسه است. فرهنگ بخشی مهم و معمولاً مؤلفه‌ای مغفول در فرایند بهبود به حساب می‌آید. فرهنگ در برگیرندۀ شیوۀ ترجیحی ساکنان مدرسه است و تفکر و عمل ایشان را آشکار می‌سازد. فقط با وجود یک فرهنگ قوی است که بهبودهای مهم و گسترده امکان‌پذیر می‌شوند و این خود به شکل‌گیری فرهنگی قوی‌تر منجر خواهد شد. مشارکت و اجماع عمومی همۀ اعضا بسیار مهم است. گذشته و ساختار مدرسه نیز عواملی کلیدی هستند و بازتابی از ارزش‌های مدرسه محسوب می‌شوند.

 

برنامه‌ای موفق است که اولیا آن را درک می‌کنند، از آیندۀ آن مطلع‌اند و از میزان موفقیت فرزندانشان در این برنامه آگاهی و اطمینان دارند.

 

لایۀ دوم پروژۀ بهبود مدرسه به ارتقای نتایج دانش‌آموزان و کارکنان در زمینه‌هایی مانند تفکر انتقادی، ظرفیت یادگیری و خودباوری منجر می‌شود. این امر زمانی تحقق می‌یابد که تمرکز عملی بر مقدمات از قبل پیش‌بینی شده باشد. این مقدمات که از لحاظ کمیت محدودند، در محور رسالت مدرسه قرار دارند، به کارگزاران فعلی اصلاح مربوط‌اند، بین تدریس و یادگیری پیوند ایجاد می‌کنند و به نتایج ویژه‌ای برای دانش‌آموزان و کارکنان منجر می‌شوند.

 

سومین لایۀ پروژۀ بهبود مدرسه بر برنامه‌درسی تمرکز دارد. تغییرات بیرونی مانند ارزشیابی معلم، باید بتواند بر ادراکات معلم از پیشرفت‌های حاصل در بهبود برنامه‌درسی نفوذ کند. در این سطح، لازم است به‌طور موازی بین بهبود برنامه‌درسی و بهبود مدرسه پیوند‌های ضروری ایجاد شود. اگر پیشرفت‌های برنامه‌درسی موفقیت‌آمیز باشد، لازم است شرایط درونی‌ای که از تغییر حمایت می‌کند و توسعه را تسهیل می‌بخشد نیز مهیا شود. در پروژۀ بهبود مدرسه، تأکید می‌شود که طراحی و جاری‌سازی راهبرد‌های مؤثر صرفاً از طریق اجرای سیاست‌های درون‌مدرسه‌ای که بتواند فرایند تدریس و یادگیری را حمایت و تقویت کند، شدنی است. تعهد به برنامه‌ریزی مشارکتی، درگیر ساختن کارکنان، دانش‌آموزان و جامعه در سیاست‌ها و تصمیم‌های مدرسه، تعهد به توسعه کارکنان، راهبردهای هماهنگی مؤثر و رهبری مؤثر توسعه یافته در کل مدرسه از اصلی‌‌ترین سیستم‌های حمایت‌کنندۀ پروژه‌های بهبود هستند.

مطابق ادبیات نظری حوزۀ مطالعاتی بهبود مدرسه، پیش‌گامی و آغازگری این پروژه، تعهدات و مسئولیت‌های حرفه‌ای مدیران مدرسه محسوب می‌شود.

 

نقش مشارکت‌کنندگان بیرونی در فرایند بهبود مدرسه

همۀ اولیا به موفقیت دانش‌آموزان علاقه‌مندند اما به محض اینکه کودکانشان در موقعیت اجرای برنامۀ پذیرفته‌شدۀ وسیعی قرار می‌گیرند، تحت‌ فشار سایر نیازها معمولاً انتظار دارند که مدارس همۀ مسئولیت‌های فرزندان آن‌ها را بپذیرند. دیدگاه‌های اولیا دربارۀ مدرسه، انتظارات آن‌ها دربارۀ میزان انتفاع کودکانشان از مدرسه، نظارت آن‌ها بر فعالیت‌های مربوط به آموزش‌و‌پرورش فرزندانشان و جو عاطفی خانه همگی در پیشرفت دانش‌آموزان مؤثرند. روابط خوب خانه و مدرسه برای تضمین توفیق هر برنامه تغییری اجتناب‌‌ناپذیر است. برنامه‌ای موفق است که اولیا آن را درک می‌کنند، از آیندۀ آن مطلع‌اند و از میزان موفقیت فرزندانشان در این برنامه آگاهی و اطمینان دارند. مدارس باید اولیا را به‌طور معناداری در آموزش‌و‌پرورش کودکانشان سهیم سازند و خدمات عمومی مدرسه‌ای را بین مدرسه و خانه تقسیم کنند.

 

موفقیت پروژه‌های بهبود، مستلزم توسعۀ کارکنان از طریق تدارک فرصت برای توانمند‌سازی مستمر و مشارکت و همکاری در مربیگری است.

 

یکی از مهم‌ترین روش‌های جلب اعتماد اولیا به امور مدرسه، جلب مشارکت آنان در گردهمایی‌های مجزایی است که به‌منظور برنامه‌ریزی و بحث دربارۀ پیشرفت‌ها و نقاط قوت دانش‌آموزان انجام می‌شود. روش دیگر، جلسات هم‌اندیشی است که در آن معلمان و اولیا دربارۀ اجزاء برنامه‌درسی مذاکره می‌کنند. توفیق راهبرد‌های مدرسه به تصمیم‌هایی بستگی دارد که اولیا و دانش‌آموزان در ارزشیابی کیفیت برنامه‌های مدرسه اتخاذ می‌کنند. بهبود مستمر مستلزم دادن اطلاعات و آگاهی‌های کامل و مداوم به اولیاست تا مطالبه‌گر قدرتمندتری از مدرسه باشند. اگر آن‌ها به‌طور فعال در تصمیم‌های مدرسه مشارکت داشته باشند و خود، عملکرد‌های مدرسه را ارزشیابی نمایند، می‌توانند در خلق سیستم مدرسه‌ای بهتر، یاریگر باشند. از سویی، اگرچه معلمان برای برنامه‌ریزی تدریس بر محتوا و روش‌های مدون و رسمی مندرج در کتاب‌های درسی و راهنمای برنامه‌درسی تکیه می‌کنند، آنچه واقعاً در کلاس تدریس می‌کنند، کاملاً‌ وابسته به ترجیحات شخصی است. آن‌ها تجزیه‌وتحلیل‌ها را بر مبنای کشف و شهود ناشی از تجربۀ زیستۀ خود انجام می‌دهند. معلمان در بسیاری از محیط‌های غیرثابت، از ثبات برخوردارند. دانش‌آموزان معمولاً واکنش‌های رفتاری غیرمنتظره نشان می‌دهند و معلمان بر مبنای طرح‌های اصلی خود در مورد آن‌ها قضاوت می‌کنند. فرایند تعادل و انطباق، یک فعالیت روزمرۀ مداوم و مستمر است. تردید اصلی معلمان آنجاست که این تعادل بدون دانش و درک واقعی از سهم خود در ارتقای‌ یادگیری دانش‌آموزان به‌وجود می‌آید.

 

موفقیت پروژه‌های بهبود، مستلزم توسعۀ کارکنان از طریق تدارک فرصت برای توانمند‌سازی مستمر و مشارکت و همکاری در مربیگری است. ایجاد حس گسترده از همکاری انتقادی و حرفه‌‌گرایی میان معلمان و افزایش مهارت‌ها و میل به کار مشترک در بهبود مدرسه یکی از نتایج این وضعیت است. مدیران، رهبری می‌کنند و با درگیر کردن مناسب اعضای کمیته‌های بهبود و کارکنان مدرسه، سیاست‌ها، خط‌مشی‌ها و رویه‌هایی را استقرار می‌دهند، استفاده از تجهیزات و تسهیلات و… را واضح می‌سازند، جداول زمانی ترتیب می‌دهند و زمان مناسب برای برنامه‌ریزی را تعیین می‌کنند و خطوط ارتباطی را میان همۀ مشارکت‌کنندگان برقرار می‌سازند. به مدیران مدارسی که تمایل دارند یک پروژۀ بهبود مدرسه را به‌طور عملی انجام دهند، پیشنهاد می‌شود این گام‌ها را دنبال کنند:

 

  1. استقرار گروه پروژۀ بهبود مدرسه

در این گام، گروه بهبود مدرسه که معمولاً باید تعداد کمی را در برگیرد، تشکیل می‌شود. این تیم متشکل از منتخبی از ساکنان مدرسه، اولیا و سایر گروه‌های ذی‌نفع مدرسه است. تصمیم‌گیری درباره استفاده از مشاوران بیرونی نیز در این مرحله انجام می‌گیرد.

 

آموزش مناسب و کافی و حمایت مداوم موجب غلبه بر موانع موجود یا به حداقل رساندن مسائلی می‌شود که ضمن کار ایجاد می‌گردند.

 

  1. سنجش و هدف‌گذاری

گام اول در تعیین مشکل، جمع‌آوری داده‌ها دربارۀ ماهیت و میزان و عمق دشواری مسئله است. داده‌های جمع‌آوری‌شده شامل مشاهدۀ کلاس درس، مشاهدۀ مدرسه، نمرات‌ آزمون‌ها، مذاکره و مصاحبۀ گروهی و مستند‌سازی فعالیت‌هاست. مجموعۀ این داده‌ها را گروه بهبود مدرسه باید تجزیه‌وتحلیل کند. هنگامی که این سنجش کامل می‌شود و تجزیه‌وتحلیل صورت می‌گیرد، لازم است نتایج حاصل با گروه‌های ذی‌نفع مدرسه در میان گذاشته شود. اهداف تلاش‌ بهبود باید بر مبنای سنجش نتایج و چشم‌انداز آیندۀ مدرسه باشد. در ادبیات مدیریت آموزشی از این مرحله با عنوان «عارضه‌یابی» یاد می‌شود.

 

  1. تعیین راه‌حل ایدئال

ممکن است راه‌حل‌ها مسیرهای مختلفی را هدف‌گذاری کنند، لیکن همۀ تلاش‌های بهبود مدرسه باید تدریس را بهبود بخشند و فرایند یادگیری را اصلاح نمایند.

 

  1. آماده‌سازی برای اجرا

آمادگی برای اجرای پروژۀ بهبود مدرسه که بر آن توافق شده، شامل موارد زیر است:

  • ایجاد آگاهی‌ها از طریق جلسات آموزشی و هم‌اندیشی؛
  • گزینش مجریان پروژه از طریق فرایندی داوطلبانه یا مذاکره‌ای؛
  • بازنگری فعالیت‌های فعلی هر عضو مدرسه با توجه به مؤلفه‌های پروژۀ بهبود؛
  • تعیین انتظارات و استاندارد‌هایی مانند تعهدات سازمانی و عدم انطباق‌های عمده؛
  • ایجاد ترتیبات منطقی برای مواد، تسهیلات و تجهیزات جدید؛
  • تخصیص نقش‌های حمایتی ویژه برای معلمان تا به‌طور موفقیت‌آمیزی مفاد پروژۀ بهبود را با تدریس هماهنگ‌ سازند و اجرا کنند؛
  • پیش‌بینی یک دورۀ زمانی واقعی مانند ۳ یا ۵ سال برای هماهنگی کامل پروژۀ بهبود با بافت و محیط مدرسه.

 

  1. اجرای پروژه

تعهد مدیریت مدرسه به حمایت از پروژۀ بهبود و نظارت بر اجرای آن برای تحقق کامل اهداف پروژه اجتناب‌ناپذیر است. آموزش مناسب و کافی و حمایت مداوم موجب غلبه بر موانع موجود یا به حداقل رساندن مسائلی می‌شود که ضمن کار ایجاد می‌گردند. افراد باتجربه‌تر می‌توانند در این زمینه پیش‌تاز شوند.

توسعۀ مراکزی جهت تدوین مدل‌ها برای پروژه‌های بهبود مدرسه و نیز تربیت مشاورانی در این حیطه، از جمله پیامد‌های طبیعی نهادی‌سازی نظریۀ بهبود مدرسه است.

 

  1. پایش پیشرفت‌ها و مشکلات

چشم‌پوشیدن از فرایند‌های اجرایی باعث می‌شود مسائلی که ابتدا جزئی هستند، به مشکلاتی حاد تبدیل شوند. بنابراین، لازم است فرایند بهبود مرتباً ویرایش شود. مباحث مربوط به معلمان و تجزیه‌وتحلیل تغییرات مورد نظر، فعالیت‌های ارزشمندی هستند. معلمان می‌آموزند تا در تدریس خود بازنگری کنند و داده‌های مورد نیاز برای بهبود را گردآوری نمایند.

 

  1. حفظ، نگهداری و نهاد‌سازی

کسب اطمینان از اینکه فرایند بهبود موفق است و به‌طور مستمر در حال اجراست، گام آخر پروژۀ بهبود به‌حساب می‌آید. اکنون باید دربارۀ نحوۀ حفظ و نگهداری برنامه و آنچه لازم است تا برنامه بخشی از مدرسه شود، تصمیم‌گیری نمود.

 

مدل‌سازی بهبود مدرسه

بسیاری از مدارس هنگام برنامه‌ریزی برای اصلاح کلی مدرسه، باید مدلی را جهت حمایت از برنامۀ خود انتخاب کنند. این مدل‌ها یا طرح‌های اصلاح می‌توانند ابزارهای مؤثری باشند که مدارس از آن‌ها برای بهبود همه یا بخشی از جنبه‌های محوری مدرسه استفاده کنند. از آنجا که مدل‌های اصلاح مدرسه از لحاظ زمینۀ فلسفی و شواهد اثربخشی، متنوع و متفاوت‌اند، تصمیم‌گیرندگان باید قبل از گزینش، مدل‌ها را به دقت بررسی کنند. مسئولان مدارس هنگام انتخاب یک مدل باید عوامل متنوعی را مدنظر قرار دهند؛ مانند ساختار مدل، سیستم اعتقادی مدل‌، پژوهش‌ها درباره تأثیر مدل بر پیشرفت دانش‌آموزان، هزینه‌های مدل و میزان حمایت و مراقبتی که برای پایش مدل مورد نیاز است. توسعۀ مراکزی جهت تدوین مدل‌ها برای پروژه‌های بهبود مدرسه و نیز تربیت مشاورانی در این حیطه، از جمله پیامد‌های طبیعی نهادی‌سازی نظریۀ بهبود مدرسه است. مدارسی که میل به اصلاح و بهبود را در خود احساس می‌کنند و خود را متعهد به این کار می‌یابند، لازم است یک طرح بهبود مدرسه را برای خود انتخاب کنند. این طرح یا مدل باید به سؤال‌های مقدماتی زیر پاسخ دهد:

  • مؤلفه‌های مورد نیاز و ضروری برای بهبود مدارس کدام‌ها هستند؟
  • در یک طرح بهبود مدرسه چه اطلاعاتی باید گنجانده شود؟
  • آیا مدلی اختیاری برای طرح بهبود مدرسه وجود دارد؟
  • کدام مدل‌های بهبود مدرسه قابل پذیرش‌اند؟
  • چه اطلاعاتی در دسترس است که می‌تواند به فرایند برنامه‌ریزی بهبود مدارس کمک کند؟

حوزۀ تمرکزی بهبود، مهم‌ترین عامل در انتخاب مدل بهبود است. پس از تشخیص و تعیین حوزۀ تمرکز بهبود می‌توان دربارۀ مدل بهبود، تصمیم‌گیری کرد

در هر مرحله‌ای از بهبود مدرسه، رهبران مدارس باید درک مشترکی از نیازهای مدرسه خود داشته باشند. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها می‌تواند کمک کند که همه نیروها کاملاً‌ مطابق سنجش نیازها عمل کنند و در گزینش راهبردهای اصلاح مدرسه واقعی‌تر، تصمیم بگیرند، اما مهم‌ترین بخش برای مدل‌سازی، مشخص‌کردن حوزه‌‌های بهبود است.

 

قلمروهای بهبود مدرسه

قلمروی که فرایند بهبود بر آن تمرکز می‌یابد با توجه به نوع مدرسه، دوره‌ تحصیلی، تاریخچه مدرسه و مواردی مانند این‌ها می‌تواند متفاوت باشد، اما درک این موضوع که در شرایط فعلی هر مدرسه کدام حوزه در اولویت قرار دارد، بسیار مهم است. در زیر، بعضی از این حوزه‌ها به‌عنوان نمونه دسته‌بندی شده‌اند.

مهارت‌های زبانی، مهارت‌های خواندن، مهارت‌های نوشتن، مهارت‌ها و مفاهیم و کاربردهای ریاضیاتی و علوم، مهارت‌های تفکر انتقادی و خلاقیت حل مسئله، توسعۀ برنامه‌درسی، استاندارد‌های برنامه‌درسی، راهبردهای تدریس و یادگیری، توسعه و درون‌سازی فناوری، روندهای سنجش، ارتباط با اولیا و جامعه، توسعه حرفه‌ای مسائل ارتباطی و انگیزشی، انضباط، توسعۀ شخصیت، رویکردهای اعتقادی و اخلاقیات، جو مدرسه و محیط یادگیری، موضوعات مالی و فیزیکی و… . نگارنده در مواجهه با مسئولان اجرایی و مدیران مدارسی که در تلاش برای برنامه‌ریزی جهت مدارس خود بوده‌اند، مشاهده کرده است که اغلب در تعیین حوزۀ محوری برنامه‌ها موفق نیستند و معمولاً در فضایی مبهم و کلی عمل می‌کنند؛ در حالی که حوزۀ تمرکزی بهبود، مهم‌ترین عامل در انتخاب مدل بهبود است. پس از تشخیص و تعیین حوزۀ تمرکز بهبود می‌توان دربارۀ مدل بهبود، تصمیم‌گیری کرد. ادبیات پژوهشی موجود در این زمینه طیف گسترده‌ای از مدل‌ها را در برمی‌گیرد که بسیار متنوع‌اند. ورود متخصصان مدیریت آموزشی که دارای تجربۀ مؤثر کار در سیستم‌های آموزشی هستند، به عرصه تدوین مدل‌های بومی بهبود مدرسه از طریق تأسیس مراکز مشاوره مدیریت و رهبری مدارس، بخشی از آغاز یک جنبش اصلاحی متناسب با واقعیت‌های جامعۀ معاصر است.

 

منابع:

OECD. (۲۰۰۹). Improving School Leadership: The Toolkit. www.oecd.org/edu/schoolleadership

 ACER. (۲۰۱۸). Principal Performance Improvement Tool.  Australian Council for Educational Research. www.acer.org/ppit

معرفی رشته روانشناسی

 وقتی صحبت از رشته روانشناسی می‌شود، همه فکر می‌کنند روانشناس کسی است که مردم را تجزیه‌وتحلیل می‌کند. تفاوت قائل‌نشدن میان روانشناسی و روان‌پزشکی از سوی عوام، نکته‌ی دیگری است که در اثر معرفی‌نشدن رشته روانشناسی به‌وجود آمده است. پس اجازه بدهید در همین ابتدای بحث، کار را یک‌سره کنیم: روانشناسی به‌معنای مطالعه‌ی افراد، رفتارهایشان، اعمال، افکار، تعاملات و واکنش‌های آنهاست. از سوی دیگر روان‌پزشکی به‌معنای مطالعه، تشخیص، مدیریت و پیشگیری از اختلالات روانی است. روان‌پزشکان در حقیقت پزشکان متخصص هستند. در ادامه با ما همراه باشید تا به معرفی رشته روانشناسی بپردازیم.

 

نگاهی عمیق‌تر به معرفی رشته روانشناسی

روانشناسی یکی از ۵ رشته‌ی مهم و پرطرفدار دانشگاهی در جهان است و موضوعات و مباحث آن موردعلاقه‌ی بیشتر افراد است. اما نکته اینجاست که اگر این رشته را در سطح کارشناسی بخوانیم و تا مقاطع ارشد و دکتری ادامه ندهیم، چه مشاغل مناسبی برای‌مان وجود خواهد داشت؟

 

در ادامه، به معرفی مشاغل ممکن برای رشته‌ روانشناسی در سطح کارشناسی می‌پردازیم. شاید در ظاهر ارتباط چندانی میان روانشناسی و این مشاغل وجود نداشته باشد اما در حقیقت آشنایی با روانشناسی به انجام هرچه بهتر این شغل‌ها کمک شایانی می‌کند. معرفی رشته‌ روانشناسی می‌تواند در انتخاب شما نقش مهمی ایفا کند.

 

رشته روانشناسی,معرفی رشته روانشناسی,مشاغل مرتبط با روانشناسی

چه قصد تحصیل در رشته روانشناسی را داشته باشید و چه به مطالعه‌ی جانبی در این زمینه علاقه‌مند باشید، روانشناسی به شما در درک ذهن و رفتار انسان کمک خواهد کرد. شاید در شغل شما ظاهرا به دانستن روانشناسی نیازی نباشد اما دانستن روابط میان فرد، ارتباطات و رفتار انسان نقش مهمی در موقعیت کاری‌تان خواهد داشت.

 

مشاغلی که روانشناسی به بهبود و توسعه‌ی آنها کمک می‌کند، از این قرار هستند:

۱. نماینده‌ی فروش

وقتی با روانشناسی آشنا هستید یا در سطح کارشناسی این رشته تحصیل کرده‌اید، می‌توانید در جایگاه نماینده‌ی فروش و مشاغل مربوط به بازاریابی فعالیت کنید. آگاهی از روابط میان‌فردی در این مشاغل به شما کمک زیادی می‌کند.

 

 

در این مشاغل باید بتوانید خوب صحبت کنید و ارتباط برقرار کنید. روانشناسی این توانایی و مهارت‌ها را در شما تقویت می‌کند. آگاهی از ارتباطات، روانشناسی اجتماعی و شخصیت‌شناسی بسیار مهم و تأثیرگذار خواهد بود.

 

۲. کارشناس تبلیغات

هنر متقاعد کردن دیگران مبحثی مهم در علم روانشناسی است. در تبلیغات نیز هدف اصلی قانع کردن مشتری و ترغیب مخاطب است. به همین جهت، دوستانی که در سطح کارشناسی در رشته‌ روانشناسی تحصیل کرده‌اند، با انتخاب مشاغل موجود در زمینه‌ی تبلیغات می‌توانند به موفقیت دست یابند.

 

پس اگر در رشته‌ روانشناسی درس خوانده‌اید و به تبلیغات نیز علاقه دارید، با گذراندن دوره‌های تخصصی تبلیغات یا کارآموزی، خود را برای ورود به حوزه‌ی تبلیغات آماده کنید.

 

۳. تکنسین و مشاور روان‌پزشک

اگر معرفی رشته روانشناسی را به‌خوبی پیگیری کنید، نسبت به مشاغل متنوع و گسترده‌ای که این رشته در اختیارتان می‌گذارد، آگاه خواهید شد. از مجموعه مشاغل مناسب برای رشته روانشناسی می‌توان به این موارد اشاره کرد:

 

در بیشتر مواقع در این شغل‌ها، فرد باید تحت‌نظر متخصصی با مدارج علمی بالاتر فعالیت کند. در شرح شغل این افراد اموری نظیر رسیدگی به نیازهای روزانه‌ی بیمار، آموزش مهارت‌های اجتماعی، هدایت جلسات درمانی و… وجود دارد.

رشته روانشناسی,معرفی رشته روانشناسی,مشاغل مرتبط با روانشناسی

 

۴. مشاور تحصیلی و شغلی

اگر یاری‌رساندن به دیگران برای کشف استعدادهای بالقوه آنها برای‌تان جالب است، انتخاب شغل مشاور بسیار مناسب خواهد بود. در این شغل به دیگران کمک می‌کنید تا رشته و شغل موردعلاقه و مناسب خود را پیدا کنند، شغل خود را عوض کنند و یا آمادگی برای ورود به بازار کار و تحصیل را در خود تقویت کنند.

 

در بعضی موارد نیز مشاوران شغلی و تحصیلی به افراد ناتوان برای تقویت مهارت های زندگی و شغلی کمک می‌کنند و یا در آموزش مهارت های شغلی به دیگران کمک و راهنمایی ارائه می‌دهند.

 

۵. افسر تحقیق و پیگیری

اگر به فعالیت در حوزه‌ی پلیس جنایی علاقه دارید، همکاری با نیروی انتظامی در بخش تحقیق و پیگیری نیز ایده بدی نخواهد بود. وظیفه‌ی شما پیگیری رفتار مجرم و متهمان در مدرسه، خانه و محیط کار است. با مشاهدات رفتاری فرد باید نتایجی را در اختیار روان‌درمانگرها و دادگاه قرار بدهید.

 

۶. نویسنده

رشته روانشناسی به تقویت مهارت نوشتن هم کمک می‌کند. افرادی که در رشته روانشناسی فارغ‌التحصیل می‌شوند، مهارت زیادی در نوشتن پیدا می‌کنند. از این رو می‌توانند به مشاغل مرتبط با نویسندگی نیز بپردازند. مثلا نوشتن سرمقالات در نشریات گوناگون، کارشناس تولید محتوا در بازاریابی یا نویسنده‌ی تخصصی در زمینه‌ی روانشناسی و… .

 

۷. محقق بازار

افرادی که در حوزه‌ی تحقیقات بازار فعالیت می‌کنند، امور مختلفی را سر و سامان می‌دهند، مانند مصاحبه، نظرسنجی، تفسیر داده‌ها، بررسی نتایج و… . برای این کار،‌ تخصص افرادی که در زمینه‌ی روانشناسی تحصیل کرده‌اند در روش‌شناسی‌های علمی و آماری مفید است.

 

۸. مددجوی کودکان

اگر دوست دارید در شغلی فعالیت کنید که مستقیما با روانشناسی در ارتباط است، مددجویی کودکان نیز ایده‌ی خوبی است. در صورت علاقه می‌توانید به‌صورت پاره‌وقت در مراکز آموزشی مانند مهدکودک‌ها و دبستان یا در مرکزی مستقل به‌منظور مشاوره و رسیدگی به مشکلات روانی و روحی کودکان خدمات ارائه کنید.

 

۹. دستیار آزمایشگاه

اگر به بخش تحقیقاتی روانشناسی علاقه‌مند باشید، دستیاری در آزمایشگاه برای بررسی تحقیقات عملی و علمی روانشناسی بسیار مناسب خواهد بود. برای فعالیت در این حیطه می‌توانید به مراکز تحقیقاتی دانشگاهی، دولتی یا خصوصی که روی رفتار آدمی مطالعه می‌کنند، مراجعه کنید.

 

۱۰. کارشناس خدمات عمومی و اجتماعی

با مدرک کارشناسی روانشناسی می‌توانید در مراکز خدمات عمومی و اجتماعی دولتی یا سازمان‌های مردم‌یار همکاری کنید. در این مراکز خدمات مشاوره‌ای در زمینه‌ی روانشناسی به افراد با مسائل مختلف ارائه می‌شود.

 

۱۱. تدریس

با مدرک کارشناسی روانشناسی می‌توانید برای تدریس این واحد درسی در دبیرستان‌ها یا کار آموزش ابتدایی اقدام کنید. برای فعالیت به‌عنوان آموزگار باید دوره‌های تدریس و تربیت‌معلم را بگذرانید و آمادگی کار با دانش‌آموزان را در خود تقویت کنید

معرفی رشته پزشکی

در حال حاضر، نظام آموزش پزشکی عمومی‌، شامل ۴ دوره علوم پایه، فیزیوپاتولوژی، کارآموزی بالینی و کارورزی بالینی است .دوره علوم پایه دوره علوم پایه پزشکی ۵ ترم تحصیلی است که با اتمام آن،‌ دانشجویان مجاز به ورود به دوره بعدی(فیزیوپاتولوژی) هستند و پیش از ورود به دوره بعدی،‌ امتحان جامع علوم پایه پزشکی از تمام دانشجویان به طور سراسری و همزمان، توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در تمام دانشگاه‌های علوم پزشکی به عمل می‌آید و قبول‌شدگان،‌مجاز به ورود به دوره فیزیوپاتولوژی خواهند بود. این امتحان، در بردارنده‌ی مباحث تدریس شده در دوره علوم پایه است.

 

دوره علوم پایه: این دوره ضمن آشنانمودن دانشجویان با مباحث پایه، آمادگی لازم را برای یادگیری علوم بالینی در آنان بوجود می آورد. طول این دوره ۵ نیم سال است. 

 

دوره فیزیوپاتولوژی: آگاهی از مبانی فیزیولوژیک، شناخت مکانیزم بیماریها و عوامل موثر در آنها نشانه های بیماریها و تشخیص و درمان آنها مطالبی است که شما می توانید آنها را فرا بگیرید. طول این دوره ۶ ماه است. 

 

کارآموزی بالینی: شناخت آثار و علائم بیماریها از دیدگاه بالینی و آزمایشگاهی و بدست آوردن توانائی های لازم در به کار بردن اندیشه، استدلال و نتیجه گیری سریع در طراحی عملیات پیشگیری و درمان است. طول این دوره ۲۰ ماه است. 

 

کارورزی بالینی: پرورش مهارت ها، تقویت قدرت تصمیم گیری در مقابل با مسائل بهداشتی و درمانی و قبول مسئولیت در مقابل اقدام لازم هدف های این دوره مهم است. طول این دوره ۱۸ ماه است 

 

کارورزی: این دوره کنکور کارروزی دارد که کلیاتی از دروس ۴ دوره قبل می باشد. 

فارغ التحصیلان ملزم به خدمت در مناطق محروم کشور هستند. 

 

درس‌های رشته پزشکی:

ردیفنام درسردیفنام درس
۱آزمایشگاه فیزیولوژی ۱۲آزمایشگاه فیزیولوژی ۲
۳آناتومی اندام ۳۴آناتومی تنه ۲
۵اخلاق اسلامی۶اخلاق پزشکی
۷اصول نگارش۸انقلاب اسلامی و ریشه‌های ان
۹انگل و قارچ شناسی۱۰ایمنی‌شناسی
۱۱بافت‌شناسی۱۲بهداشت ۱
۱۳بهداشت ۲۱۴بهداشت ۳
۱۵بهداشت ۴۱۶بهداشت ۵
۱۷بیماریهای اطفال۱۸بیماریهای اعصاب
۱۹بیماریهای تنفسی۲۰بیماریهای جراحی ۱
۲۱بیماریهای جراحی ۲۲۲بیماریهای خون و سرطان
۲۳بیماریهای رماتیسمی و مفاصل۲۴بیماریهای روانپزشکی
۲۵بیماریهای زنان۲۶بیماریهای عفونی
۲۷بیماریهای غدد درون‌ریز۲۸بیماریهای قلب و عروق
۲۹بیماریهای گوارش و کبد۳۰بیماریهای کلیوی
۳۱بیوشیمی عملی۳۲بیوشیمی نظری
۳۳پاتالوژی اختصاصی۳۴پاتالوژی عمومی
۳۵پایان‌نامه۳۶پزشکی قانونی
۳۷تاریخ اسلام۳۸تغذیه
۳۹جنین‌شناسی۴۰روان شناسی
۴۱زبان پیش‌دانشگاهی۴۲زبان تخصصی
۴۳زبان عمومی ۱۴۴زبان عمومی ۲
۴۵ژنتیک۴۶فارسی عمومی
۴۷فارماکولوژی ۱ و ۲۴۸فرماکولوژی ۲
۴۹فیزیولوژی ۱۵۰فیزیولوژی ۲
۵۱فیزیک پزشکی۵۲متون اسلامی
۵۳معارف اسلامی ۲۵۴مقدمات پزشکی تئوری
۵۵مقدمات پزشکی عملی۵۶میکروب‌شناسی
۵۷ورزش ۱۵۸ورزش ۲
۵۹کارآموزی اطفال ۱۶۰کارآموزی بهداشت
۶۱کارآموزی بیهوشی۶۲کارآموزی توانبخشی
۶۳کارآموزی جراحی۶۴کارآموزی جراحی ۲
۶۵کارآموزی چشم۶۶کارآموزی داخلی
۶۷کارآموزی داخلی ۲۶۸کارآموزی رادیولوژی
۶۹کارآموزی روانپزشکی۷۰کارآموزی زنان
۷۱کارآموزی گوش و حلق و بینی۷۲کارورزی اتفاقات
۷۳کارورزی اطفال ۱۷۴کارورزی اطفال ۲
۷۵کارورزی بهداشت۷۶کارورزی پوست
۷۷کارورزی جراحی۷۸کارورزی داخلی
۷۹کارورزی زنان 

 

رشته پزشکی,معرفی رشته پزشکی,تحصیل در رشته پزشکی‌دروس رشته پزشکی

 

ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر رشته پزشکی:

ادامه تحصیل در رشته‌های تخصصی بالینی که داوطلب بعد از قبولی در امتحان پذیرش دستیاری سراسری کشور می‌تواند در رشته‌های تخصصی که در حال حاضر در داخل کشور ارائه میشوند ادامه تحصیل دهد. هر پزشک عمومی پس از چند سال تحصیل در یکی از رشته‌های تخصصی بعنوان متخصص آن رشته پزشکی شناخته می‌شود.

 

هر متخصص یکی از رشته‌های تخصصی پزشکی پس از گذراندن دو تا سه سال دیگر بعنوان فوق‌ تخصص یک رشته زیر گروه آن رشته تخصصی شناخته می‌شود. سایر دوره‌های آموزشی برای پزشکان متخصص که طول دوره آنها کمتر از دو سال است، دوره‌های فلوشیپی یا تکمیل تخصص گفته می‌شوند، و این دوره‌ها منجر به اخذ مدرک نشده و به عنوان فوق تخصص تلقی نمی‌گردد. پی اچ دی (PHD) مدرک دکترای ناپیوسته در رشته‌های علوم پایه پزشکی است، فعالیت این افراد بیشتر غیربالینی و در فعالیت‌های دانشگاهی، تحقیقی و تدریس است.

 

دلایل تحصیل در رشته پزشکی:

۱.فرصت های شغلی متنوع

۲.همکاری با دیگران

۳.توانایی در کمک رسانی مستقیم به مردم و شادتر ساختن آنها

۴.پزشکی، رشته ای جهانی است

۵.کار تیمی در تک تک مراحل

۶.نیاز مبرم به پزشکان خوب

۷.امنیت شغلی

۸. به روز بودن تحقیقات و بهینه سازی مستمر

۹.اعتبار و احترام در جامعه

۱۰.روپوش سفید

 

رشته پزشکی,معرفی رشته پزشکی,درباره رشته پزشکی‌مهارتهای لازم برای ورود به رشته پزشکی

 

شخصیت شناسی شغل پزشکی:

در یک انتخاب رشته تحصیلی و شغل صحیح و درست، عوامل مختلفی از جمله ویژگی های شخصیتی، ارزش ها، علایق، مهارت ها، شرایط خانوادگی، شرایط جامعه و … برای هر فرد باید در نظر گرفته شوند. یکی از مهم ترین این عوامل ویژگی های شخصیتی می باشد. شناخت درست شخصیت هر فرد فرآیندی پیچیده و محتاج به تخصص و زمان کافی است. البته هر فردی ویژگی های منحصربه فرد خود را دارد، حتی افرادی که به نوعی تیپ شخصیتی مشابه دارند، باز هم در برخی موارد با یکدیگر متفاوت هستند.

 

به طور کلی همیشه افراد موفقی از تیپ های شخصیتی مختلف در تمام مشاغل هستند و نمی توان دقیقا اعلام کرد که فقط تیپ های شخصیتی خاصی هستند که در این شغل موفق می شوند. اما طی تحقیقاتی که صورت گرفته تیپ های شخصیتی ای که برای این شغل معرفی می شوند، عموما این کار را بیشتر پسندیده و رضایت شغلی بیشتری در آن داشته اند.

 

شخصیت شناسی شغل پزشکی بر اساس تست MBTI

INTJ این تیپ شخصیتی در زمینه های فنی تر حوزه سلامت موفق تر است. او می تواند به طور مستقل و با حداقل دخالت دیگران کار کند.

 

INTP این تیپ شخصیتی حوزه رو به رشد پزشکی و سلامت را دوست دارد و ابن فرصت را پیدا می کند که با مفاهیم پیچیده و جدید روبرو شود. اگر این شغل همراه با پژوهش و بررسی باشد، فرصت کاری مستقل و مطلوبی را برای این تیپ شخصیتی فراهم می کند.

 

ESTJ این تیپ شخصیتی دوست دارد با چیزهای ملموس و واقعی سر و کار داشته باشد. او می تواند بر اساس استدلال های قیاسی خود به علت و معلول ها پی برده و نتیجه گیری کند.

 

 ISFJ این تیپ شخصیتی علاقه دارد به دیگران کمک کند و در کار خود استقلال داشته باشد. معمولا در این شغل او با بیمار یا مراجعه کننده ارتباط برقرار می کند.

 

مهارت، توانمندی و دانش مورد نیاز برای ورود به رشته پزشکی:

- علاقه زیاد در کمک به مردم و حس انسان دوستی.

- روابط عمومی و مهارت شنیداری عالی – زیرا یک پزشک باید به خوبی به حرف های بیمار گوش دهد تا اینکه بتواند درد بیمار را متوجه شده و بیماری را به درستی تشخیص دهد.

- به روز بودن و آگاهی از آخرین دستاوردها و پیشرفت های حوزه پزشکی – زیرا داروها و روش های درمانی مختلف به سرعت وارد  بازار پزشکی می شود و در صورتی که پزشک از آخرین دستاوردها و روش های درمان مطلع نباشد نمی تواند بهترین تجویز را نماید.

- دلسوزی، صداقت و حس مسئولیت.

- توان آرامش دادن به افراد و بدست آوردن اطمینان و اعتماد به نفس آنها  مخصوصا در بیمارهای خاص و سخت.

- مهارت در معاینه بیماران و انجام  فرایندهای پزشکی و کلینیکی.

- تحمل فشار کاری زیاد و تصمیم گیریهای سریع در شرایط خاص و بحرانی.

- مهارتهای مدیریتی – در صورتی که مدیریت بیمارستان، درمانگاه و یا بخشی از یک مرکز پزشکی یا پژوهشی را در دست داشته باشد.

- قابلیت آموزش دادن و نظارت بر کارکنان